سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به نام خالق عشق

when i came drenched in the rain …

وقتی خیس از باران به خانه رسیدم



brother said : “ why don’t you take an umbrella with you?”


برادرم گفت: چرا چتری با خود نبردی؟



sister said:”why didn’t you wait untill it stopped”


خواهرم گفت: چرا تا بند آمدن باران صبر نکردی؟



dad angriliy said: “only after getting cold you will realise”.


پدرم با عصبانیت گفت: تنها وقتی سرما خوردی متوج خواهی شد !



but my mom as she was drying my hair said”


اما مادرم در حالی که موهای مرا خشک می کرد گفت :



“stupid rain”


باران احمق



that’s mom!!!


این است معنی مادر




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 90/1/17 توسط علیرضا قدس
درباره وبلاگ

مدیر وبلاگ : علیرضا قدس[196]
نویسندگان وبلاگ :
حمیدرضا ریاحی
حمیدرضا ریاحی (@)[7]



info@kingar.parsiblog.com
bahar 20


قالب بلاگفا

قالب وبلاگ

قالب وبلاگ

اخلاق اسلامی

قالب بلاگ اسکای

قالب پرشین بلاگ

download